جستجو
فارسی
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • Bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • Čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • Русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • Polski
  • Italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • دیگران
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • Bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • Čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • Русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • Polski
  • Italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • دیگران
عنوان
رونویس
برنامه بعدی
 

جدی باشید و از خود با همه تجهیزات محافظت کنید

جزئیات
دانلود Docx
بیشتر بخوانید

بنابراین باید در خارج از اتاق خود ماسک و (وسایل) محافظت داشته باشید. هر دفعه بعد از اینکه از بیرون می آید دستهای تان، بدن تان را بشویید. (برای یادآوری ممنونیم، استاد.) شما باید این موضوع را جدی بگیرید.

 

سلام، استاد. سلام، سلام، (سلام!) دختر زیبا. حالتان چطور است؟ (خوب هستم. حال شما چطور است، استاد؟) در حد متوسط. (آه.) بیشتر در درون هستم. بیرون هم هستم. تا آنجا که میتوانم کار میکنم (بله.) و همچنین خیلی مدیتیشن میکنم. (خیلی مشغول هستید.) قلبم بسیار اندوهگین است، و قلب پر دردی دارم. (آه.) باید با آن مقابله کنم، باید با ناراحتی ام مقابله کنم، چون "بهشت" نیز به من گفت، "ناراحتی فایده ندارد. باید خوشحال باشی." گفتم، "چطور؟ به اطراف نگاه کنید، بعد چرا به من میگویید که خوشحال باشم؟" "به جهان من و زندگی من و زندگی همه افراد دیگر نگاه کنید، چرا بعد میگویید که خوشحال باشم؟" به بهشت این را گفتم. سعی میکنم. سعی میکنم لبخند مصنوعی داشته باشم. به هر حال که کسی نمی بیند. چه اهمیتی دارد؟ (بله.)

 

وقتی مردم رنج میکشند، من هم رنج میکشم. (بله، استاد.) به افرادی فکر میکنم که به شدت نیاز دارند تنفس کنند و به برخی از کودکان، در سنین بسیار کم که حتی هنوز نوجوان هم نیستند و با این بیماری عجیب اینقدر رنج میکشند، چون این، نوعی از بیماری عادی نیست که معمولاً بچه ها میگیرند. (بله.) غیر عادی است، چون از کووید- ۱۹ ناشی میشود و آنها خیلی رنج میکشند و برخی می میرند و حتی برخی از نوجوانان هم مشکلات دارند.

 

زمان وحشتناکی است. همه افراد دخیل در کشتار یا شکنجه یا مشارکت در این نوع مشاغل مانند تجارت گوشت هستند، تحت تاثیر قرار گرفتند. برخی از آنها به دلیل اجر بیشترشان از زندگیهای قبلی تحت حفاظت هستند، هنوز باقی مانده ای هست. (بله.) برخی از آنها تحت حفاظت نیستند و تحت تاثیر قرار گرفتند. (آه. خیلی ناراحت کننده است.) تحت تاثیر کامل آن هستند. برخی از آنها تحت حفاظت میباشند، پس آنها تا حدی بخاطر اجرشان بهبود می یابند. (بله.) از زندگی قبل حفاظت دارند یا از این زندگی که به خاطر کار خوبی است که انجام داده اند، به دیگران کمک کرده اند یا به نوعی جان افراد را نجات داده اند. آنها بهبود می یابند، یا اصلاً دچار این بیماری نمی شوند، حتی اگر این بیماری را انتقال می دهند. بنابراین مشکل اینست. به همین دلیل می خواستم به شماها بگویم، با شما تلفنی تماس بگیرم تا به همه یادآوری کنم که ماسک به صورت بزنید (بله، استاد.) و حتی از ماسک محافظ صورت استفاده کنند، بهتر است، اگر بیرون و به جایی می روید، بیرون از اتاق خود، از منطقه خود بیرون میروید، آنرا داشته باشید. (چشم.) زیرا ممکن است شخص دیگری که مبتلا به این بیماری است، که دارای این بیماری مسری است، قبل از شما آنجا بوده باشد، حتی اگر هیچکس در اطراف شما نبوده باشد. به عنوان مثال، اگر به زیرزمین ساختمان تان میروید، (بله.) به زیرزمین آپارتمان تان، به زیرزمین عمومی، تا مقداری وسائل بردارید یا از انبار خودتان در آن پایین چیزی بردارید یا لباس بشوئید یا هر چیزی، باید ماسک بزنید و ماسک محافظ کل صورت، بهترین است. (بله، استاد. )

وقتی برمیگردید، هنوز هم باید خود را بشویید، اینطور بهتر است. دست ها را بشویید، صورت را بشویید، در صورت امکان کل بدن را بشویید. زیرا مواردی اتفاق افتاده اند که شخصی در ساختمان خودش به طبقه پایین رفته، به زیرزمین ساختمان رفته برای شستن لباس های خود و سپس بیمار شده. با وجود اینکه کسی در آنجا نبوده، به آنها بیماری سرایت کرده و آنها به جز آن زمان هرگز خارج از اتاق خود نبوده اند. (اوه.) برای مثال اینطور است. (بله، استاد.) پس، مراقب باشید. زیرا کسی که بیمار بوده باشد، اگر او قبل از شما در آنجا مانده باشد، (بله.) یا سرفه کرده، نفس کشیده یا چیزهایی را در آنجا لمس کرده باشد، آنوقت ممکن است که شما نیز به آن [ویروس] مبتلا شوید. حتی اگر آن شخص بیمار نیست یا هنوز نمی داند که بیمار است، با این وجود آن را دارد. (بله، استاد.) و بعد، آن همچنان در هوا است. چون افراد زیادی نمیدانند که بیمار هستند یا میدانند و همچنان به همه جا میروند و به فروشگاه و غیره میروند، قُلدری می کنند، ماسک نمی زنند و محدودیت های رفت و آمدی به خاطر کووید- ۱۹ و امثال آنها را رعایت نمیکنند و با تنفس شان، سرفه شان و حرف زدن شان و غیره سبب میشوند ویروس در هوا پخش شود و بعد اگر شما در نزدیکی یا کنار آنها باشید، شما هم مبتلا میشوید. حتی وقتی آن شخص دیگر آنجا نیست، شما مبتلا میشوید. بنابراین باید در خارج از اتاق خود ماسک و (وسایل) محافظت داشته باشید. هر دفعه بعد از اینکه از بیرون می آید دستهای تان، بدن تان را بشویید.(برای یادآوری ممنونیم، استاد.) شما باید این موضوع را جدی بگیرید. غرور مردانه و قُلدری نداشته باشید، زیرا شما نمی دانید وقتی بیمار می شوید، وضعیت چگونه است. این شما را شکنجه می دهد. برخی افراد احساس سوختن آتش در بدن شان، در خون شان دارند. بعضی ها نفس ندارند، نمی توانند نفس بکشند. برخی از کودکان به یک بیماری عجیبی مبتلا هستند و برخی از افراد به روش های مختلفی تحت تأثیر قرار می گیرند. این بیماری مسری کووید-۱۹ مانند هیچ نوع دیگر نیست. این بیماری علائم بسیار متنوعی دارد که همه به آن مربوط می شوند و حتی گاهی علائمی نیز ندارد. یک نوع ترسناک هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان به طور یکسان است. حتی برای بزرگسالان سالم و جوان اینطور است. بنابراین موضوع را جدی بگیرید. (بله، استاد. آه...) هنوز صدای مرا می شنوید؟ صدا در تلفن من خوب نیست. (استاد، من هنوز صدای شما را میشنوم، بله.) خوب است، خوب است. عالی است. (استاد...) بله، یک لحظه صبر کنید. (بله.)

  این موضوع را جدی بگیرید. تمام وقت ماسک به صورت داشته باشید. منظورم، بیرون از اتاق تان است. (بله، استاد. ) حتی اگر برای غذا خوردن به آشپزخانه عمومی می روید، ماسک تان به صورت تان باشد. غذای مورد نیاز خود را بردارید و سپس بروید و به تنهایی در جایی غذا بخورید. (چشم. ) حتی با ماسک یا بدون ماسک، در کنار هم نشینید تا گپ بزنید. حتی دور از همدیگر هم نشینید. دور بودن از همدیگر مانند دو متر، این فقط یک استاندارد است. این حداقل کاریست که میتوانید انجام دهید. اما شما هرگز نمی دانید که آیا کسی از منطقه شما، از محدوده شما عبور کرده است یا خیر. و شاید او در خودش بیماری را دارد، ویروس کووید-۱۹ را دارد. (بله، استاد.) وقتیکه ماسک خود را برای غذا خوردن بردارید، شاید آن را دریافت کنید. (بله، استاد.) البته در آشپزخانه عمومی ما، اگر داشته باشیم، همه میدانند که برای آشپزی چطور ماسک بزنند و دستکش به دست کنند. این را دهه هاست که یاد دادم. و آشپزخانه ما همیشه بر اساس این استاندارد عمل میکند. (بله.) در هنگام آشپزی یا کار با سبزیجات و غذا، از دستکش و ماسک استفاده میشود. اما افراد بیرون شاید اینطور نباشند. و با این وجود باید ماسک بزنید، غذای خود را بردارید و بروید و تنهایی بخورید. (بله، استاد.) منظورم همه شماها است. (بله، استاد.) شاید افراد غیر متشرف به صحبت هایم گوش ندهند، چون من را نمی شناسند و اهمیت نمیدهند. اما شماها باید چنین کنید. (بله، ممنونیم، استاد.) اگر اینها بی معنی بودند، وقتم را تلف نمیکردم تا اینها را به شما بگویم. دلیلی ندارد که چنین کنم. این فقط برای این است که از شما مراقبت شود. (خیلی متشکرم، استاد.) این موضوع را جدی بگیرید. (بله، استاد. متشکرم.)

و شماها به تنهایی در دفتر خود مراقبه کنید. بهتر است، احتیاج به مدیتیشن گروهی نیست. زیرا فضای بزرگ کافی ندارید، (بله، استاد.) که هر نفر دو متر مربع داشته باشد. (بله.) پسرها مکان و فضا دارند. اگر شما هم دارید، چنین کنید. اما اگر ندارید، فقط در دفتر خودتان مدیتیشن کنید. ساعت کوک کنید و با بقیه مدیتیشن کنید، (بله.) سه بار در روز، به عنوان کارکنان تیم سوپریم مستر تلویزیون ما. (بله.) بله. تنهایی مدیتیشن کنید، بهتر است. (بله، استاد.) در محدوده شخصی تان یا در دفتر کار خودتان. اما باید مدیتیشن کنید. (بله، بله، باید چنین کنیم.) سه بار در روز، باید چنین کنید تا از خود در سطح بالاتری محافظت کنید، نه فقط ماسک و دارو داشته باشید. اینها فقط استاندارد هستند. (بله، استاد.) محافظت بالاتر را شما باید ایجاد کنید، با تمرین مدیتیشن ای که من در حین تشرف آموزش داده ام. (متشکریم، استاد.) هر روز نامهای مقدس را تمام وقت ذکر کنید و دعا کنید. (بله، استاد.) اینها بالاترین محافظت هستند. (متشکریم، استاد.) من به شماها گفتم که اسامی مقدس را همیشه و در هر زمان، هر مکان ذکر کنید. (بله.) نه تنها برای محافظت از شما، بلکه همچنین برای محافظت از نزدیکان تان، افراد اطراف شما. پس این بسیار مهم است. (بله، استاد. ) به شما گفتم که قضیه را جدی بگیرید، هر کسی میتواند گوش بدهد... فکر میکنم با اینکه در جایی که هم اینک زندگی میکنید، رسماً وضعیت ایمن اعلام شده و دیگر مردم در قرنطینه نیستند، اما هنوز کسانی هستند که ویروس را دارند و علائمی نشان نمیدهند. پس هر کسی که از خانه بیرون میرود، باید ماسک بزند. (بله، استاد.) وقتی بیرون میروید، ماسک بزنید، به جز وقتی که باید به خاطر موارد مربوط به هویت صورت تان را نشان دهید. وگرنه ماسک بزنید، ایمن تر است. چه در هواپیما یا در اتوبوس یا نظیر آن باشید، یا چه در فروشگاه، تا خودتان مبتلا نشوید یا غذایی که به آن نگاه میکنید، نفس یا سرفه تان روی آن می رود را آلوده نکنید، چون هرگز نمیدانید. از مواد غذایی محافظت کنید. (بله، استاد.) وقتی به فروشگاه یا جایی میروید؛ همه از اقلام آن فروشگاه ها حفاظت کنید. چون هنوز مواردی وجود دارند، مواردی مثل سارس (سندرم حاد تنفسی) و مرس (سندرم تنفسی خاورمیانه) و از این قبیل چیزها. با اینکه آمار مرگ و میر چندان زیاد نیست، ویروس هنوز وجود دارد. (بله، استاد.) آنفولانزاهای فصلی و غیره هم هستند. (بله، استاد.) فکر میکنم وقتی بیرون و به مکان های عمومی میروید، شماها باید ماسک بزنید. خب؟ (بله، استاد.) (چنین میکنیم. خیلی متشکریم.) خواهش میکنم.

 

(آیا خبر جدیدی برای مطرح کردن هست، استاد؟) یادم رفت ماجرایی را برایتان بگویم. وقتی در محدوده بیرون، چند متر بیرون از باغچه و درختان راه میرفتم ماری سعی کرد که مرا نیش بزند. (آه، خدای من! چه شد؟) مار سعی کرد مرا نیش بزند. اما قبل از اینکه بتواند، یک پرنده او را کشت. (آه، وای.) آن یک مار سمی بود. با اینکه بزرگ نبود، اما سمی بود. بعدا بررسی کردم. فکر کردم... از همه الهه ها تشکر کردم و آنها گفتند، "آه، از ابزار خوب، از آن پرنده تشکر کنید." این پرنده "دِ" بود. یادتان هست که یکبار به شما گفتم یک پرنده ای را دیدم که مدام در اطراف من راه میرفت؟ (بله.) حالا میتوانیم عکس او را داشته باشیم. (بله.) حالا بزرگ شده. وای. حدود چهار برابر قبل شده است. از آنچه در عکس هم هست بزرگتر است. (آه، وای.) قبلاً به اندازه یکی از پاهای من بود. پای من کوچک است، اما او به آن اندازه بود. به اندازه کبوتر، کبوتر غیر بالغ. اما حالا بزرگ شده. فکر کردم که یک عقاب است. رنگ آن هم تغییر کرده است. تیره تر شده و خال چندانی ندارد، اما خال ها هم بزرگتر شدند و او خیلی باشکوه به نظر میرسد. او یکدفعه پرواز کنان آمد و آن مار را از بین برد. (وای. خدا را شکر.)

قبلاً به من گفته شده بود که او برای محافظت از من آنجاست، اما من نمیدانستم، هیچ گواهی ندیده بودم.(این چه زمانی اتفاق افتاد؟) چند روز قبل. (چند روز قبل! خدا را شکر. بخاطر آن پرنده "بهشت ها" را شکر میگوئیم. ) چهار روز قبل. بله. (چهار روز قبل، استاد؟) بله، چهار روز قبل. (وای.) (آه.) او از جایی که قبلاً بود نیامد، بلکه یکدفعه پرواز کنان از جایی آمد. او حالا همه جا هست. به هر حال میتواند تا ارتفاع بسیار زیاد بالا برود و به هر جایی پرواز کند. در یک جا نمی ماند، یا در جایی که قبلاً او را دیدم. یکدفعه پیدایش شد و آمد. برای اینکه مطمئن شود که هیچ چیز، هیچ جادویی نمیتواند مار را زنده کند، مدام می رفت و می آمد تا به خوردن آن مار مرده ادامه دهد. (بله. از پرنده تشکر میکنیم که از استاد محافظت میکند. ) او آن را به چند قسمت تقسیم کرد تا آنها نتوانند حتی با جادوی شیطانی دوباره او را حالت اولیه برگردانند. آنقدر بزرگ شده که ابتدا او را نشناختم. (بله.) شگفت زده شدم و او هم مرا دید، ولی نماند. پرواز کرد و رفت. بعد وقتی آنجا نبود، از او پرسیدم که چرا باید آن مار وحشتناک را میخورد. (بله.) مجبور نبود که آن را بخورد. خیلی چندش آور است. (بله.) گفت که باید بخش هایی را جدا میکرده و مار را تکه تکه میکرده؛ وگرنه برخی شیاطین شاید او را دوباره به هم متصل میکردند و به صورت یک مرده متحرک در می آوردند که دوباره میتوانست کار کند. (بله. وای.) (به خاطر آن پرنده خدا را شکر میکنیم.) مار هرگز نمیخواست چنین کند، این را میدانم. (آه.) او را مجبور کردند. متوجه اید؟ (بله، استاد.) او را دستکاری کردند تا چنین کند. آنها از همه جور چیزی استفاده میکنند تا مرا به دردسر بیاندازند. آه، آنها براستی از من نفرت دارند. (آه.)

 

(آیا هنوز شیاطین زیادی در اطراف وجود دارند؟) آه، بله. (اوه.) البته و آنها در کالبد انسانی هم پنهان شده اند. (آه، نه.) بله. چون برخی از انسانها به زامبی تبدیل میشوند. (آه. وای.) خیلی از آنها نیز از قربانیان کووید- ۱۹ هستند. (خدای من.) خیلی چیزها هست. آنها آنقدر جادو دارند که حتی میتوانند مردم را به زامبی تبدیل کنند. آنها روح فرد را به زور بیرون میکنند. آنها روح فرد را به زور بیرون میکنند.(چه اتفاقی برای آن روح ها افتاده است؟) نگران این روح ها نباشید، من آنها را گرفتم (بله، ممنون، استاد.) و آنها را به "بهشت" فرستادم. (وای. آنها به زامبی تبدیل شده بودند. مثل فیلم های هالیوود. ) بله، بله. و یک چیزی به شما بگویم: بیماری آلزایمر، (بله.) در واقع به خودی خود یک بیماری نیست، یک عمل نیمه موفقیت آمیز از سوی شیاطین حریص است. (آه، خدای من!) اگر کاملاً موفق شوند، کل وجود شخص را می گیرند. (بله.) اما اگر تا نیمه موفق شوند یا کمتر موفق شوند، آنها را به بیماران آلزایمری تبدیل میکنند. تا دیگر چیزی را به یاد نیاورند. آنها حتی همسر و فرزندان خود را نیز تشخیص نمیدهند. (این باور نکردنی است. ) میدانم. (خیلی چیزها هست که ما در مورد این جهان نمیدانیم. ) این جهان وحشتناک است، به شما میگویم. چون ما نسبت به خودمان نیز کارهایی انجام میدهیم و انرژی را آنقدر بد میکنیم که همه جور چیزها از آن می آید. (بله، استاد.) این جهان به نوعی ترسناک است. (بله.) خدا را شکر که من گهگاهی قدری حفاظت میشوم. (ما برای محافظت استاد، دعا میکنیم. ) آنها به شدت در تلاشند تا از من خلاص شوند. (آه.) من جان سخت هستم. (بله.) من جان سخت هستم، سر سخت هستم. (ممنونیم. ممنون که اینجا می مانید، استاد. ) هنوز باید کارهایی انجام دهم. چه کار میشود کرد؟ (بله، استاد.)

 

(استاد، چند سؤال هست که میخواستم بپرسم. ) بله. بپرسید. (آیا استاد کمکهای مالی بیشتری برای قربانیان کووید-۱۹ در کشورهایی که در آنها مبتلایان به ویروس زیاد شده اند، اهدا کرده اند؟) البته، به برخی کشورها، بله. برای سوریه، برزیل، مکزیک، یمن کمک مالی ترتیب داده ام. (اوه.) و فکر کنم که بخواهم برای افغانستان و غنا در آفریقا نیز کمک ترتیب دهم. آنچه پیش می آید را انجام می دهم. همیشه در مورد جدی بودن یا میزان سرایت در کشورهای مختلف اطلاعات کافی ندارم. (بله، استاد. ) همانطور که به شما گفتم، همانطور که قبلاً دیدید، تلفن خوب کار نمیکرد. (بله.) حالا بهتر شده است. میتوانید صدایم را بشنوید. درسته؟ (حالا خیلی بهتر است. ممنون، استاد. ) قبلاً خیلی پارازیت داشت، حتی نمیتوانستم صدای خودم را بشنوم. (آه.) همیشه به اخبار دسترسی ندارم. (بله، استاد.) من چندان به تکنولوژی آگاه نیستم و در جایی هستم که خیلی از نظر تکنولوژی پیشرفته نیست. اما باز هم بهتر از هیچ است. (بله.) هنوز میتوانم کار کنم، فقط اینکه گاهی همیشه نمیتوانم اخبار را ببینم. باید خیلی مدیتیشن کنم. (بله، استاد. متشکریم. ) و باید به تنهایی از خیلی چیزها مراقبت کنم. به برخی چیزهای بزرگ مثل شستن ظرف ها و شستن لباسها. تمیز کردن خانه، جارو زدن مورچه ها یا هر چیزی. (آه، بله.) در واقع، در اعتکاف نباید به اخبار یا چیزهایی دیگر بپردازم. اینها بخاطر تلفن می آیند. همینطور من به دلیل این وضعیت ویژه جهان ما، نمی توانم آنرا نادیده بگیرم. (بله، استاد. ) سؤال دیگری هست؟ (بله، استاد.) قبل از اینکه تلفن خراب شود، بگوئید.

 

(یک سؤال دیگر هم دارم، استاد.) بله، خوب است. بپرسید. (استاد، شما مدت زمان بسیار بسیار طولانی بر روی این زمین بوده اید. به نظر می آید که از ابد بوده است. ) بله. (ا پس چرا استاد اخیراً "قلمرو معنوی جدید" را خلق کرده اند؟ که حدود هزار سال پیش بوده است؟) اوه. این عدد فقط از "بهشت بالاتر" است. (آه.) فراموش کردم که آن را به سال زمینی بگویم. اگر بر اساس سال زمینی بگویم، خیلی، خیلی، خیلی، خیلی وقت پیش است، خب؟ (آه.) بگذارید ببینم چقدر میشود. گاهی فراموش می کردم که به سیستم ریاضی و اعداد خودمان ترجمه کنم. زیرا متفاوت است. این نوع دیگری از شمارش است. (بله، استاد.) نوع متفاوتی از زمان و مکان. در برخی بخش های والاتر، زمان و مکان وجود ندارد. (بله.) مثل "قلمروی معنوی جدید" متعلق به Tim Qo Tu (تیم کو تو) که زمان و مکان ندارد. ما اهمیت نمیدهیم، به اینها نیاز نداریم. (جالب است.) و به این بستگی دارد که من از کجا بگذرم یا به قول آمریکایی ها، به کجا سر بزنم. به این بستگی دارد که در آن زمانی که در حال صحبت هستم، به کدام بهشت سر زده باشم، بعد آن را بر طبق آنجا گفته ام. (بله، استاد. ) اما فقط هزار و خرده ای سال قبل نبوده است. (آه، چند وقت پیش بوده؟) محاسبه آن قدری وقت می گیرد. (بله.) به همین خاطر گاهی در این باره فکر نمیکنم. چون به هر حال در این دوره برای شما فرقی نمیکند. شما متوجه شدید. شما متوجه شدید که بالاترین "بهشت" ممکن در انتظار شماست. از اینرو حتی فکر نکردم. اما بگذارید ببینم. (ممنون، استاد.) من که مطمئن بودم و این برای شماها هم که وجود دارد، از اینرو چندان به آن فکر نکردم. (بسیار خب. ) آه، مقداری وقت می گیرد. صبور باشید. یک لحظه صبر کنید. (بله، استاد. ) اگر مغزم بتواند آنرا بسنجد. باید آن را روی این کاغذ بنویسم و به شما بگویم. باید بدانید که در "بهشتها"ی مختلف سیستم های ریاضیاتی فرق دارد. (بله؟ آه، وای.) بهر هر حال، زمان آنها با زمان ما متفاوت است، خب؟ (بله.) به عنوان مثال ما در زمین دلار آمریکا داریم. یا روبل روسیه. ۱۰ هزار دلار میشود میلیون ها روبل روسیه یا پول در هند، یا پول چین، رنمینبی، یا دانگ آولاک (ویتنام). (بله، استاد.) بعد وقتی فراموش کنید که ترجمه کنید، می گوئید، "من در آولاک (ویتنام) یک خانه یک میلیارد دلاری خریدم." این یعنی یک میلیارد دانگ که به دلار، یک میلیارد نمیشود. (بله، استاد.) وقتی زمان یک هزار و خرده ای را گفتم که در "سطح پنجم" بودم. پس حدوداً بیش از ۶۳۲۳۰۳۲۰ سال (وای!) به زمان زمین میشود. اگر بالاتر بروید، این حتی... فرق میکند. یا اگر پایین تر بروید، فرق میکند. زیرا روح استاد گاهی در بهشت های مختلف است. (آه، بله.) می تواند به طور همزمان بهشت ها و زمین را آموزش دهد. بنابراین، بین شمار سالها تفاوت زیادی وجود دارد، ولی فقط هزار و اندی سال قبل نیست. (وای، بله، ممنون از توضیحات تان. )

 

سؤال دیگری هست؟ (دیگر تمام شد. خیلی متشکریم، استاد. ) آه، خدا را شکر که تلفن فقط برای ما خوب کار کرد. (بله.) قبل از آن، خوب بود؟ دفعه قبل. (بله، اولین بار که ضبط کردیم، همینقدر خوب بود. ) آه، شما ضبط کردید. خوب است، تا اگر میخواهید به برادران و خواهران تان بگوئید و آن را تبدیل به متن کنید و یادتان نرود. (آه، بله، آن بخش به متن تبدیل خواهد شد، بله. ) تا آنها در مورد آن بدانند. (بله، استاد.) بویژه در مورد ماسک. (بله، استاد.) بله، متشکریم. (خیلی ممنونیم. خدا به شما برکت دهد، استاد. ) متبرک باشید. (ممنون. ممنون. ) به خواهران و برادران تان سلام برسانید. (حتماً. خیلی متشکریم. ) به همه اعضای تیم تان. (بله، استاد.) من همیشه از آنها تشکر میکنم. حتی اگر گاهی، وقت نداشته باشم که یادداشت تشکر بنویسم، ولی همیشه از همه شما متشکرم. (آه، یک سئوال دیگر: شما آن روح هایی که توسط شیاطین بیرون رانده شدند را میگیرید و آنها را بالا میبرید، استاد؟) فقط آنهایی که خوب هستند یا توبه میکنند. (ممنون، استاد. مراقب خودتان باشید، برایتان بهترین ها را آرزو داریم.) مراقب خودتان باشید.

بیشتر تماشا کنید
آخرین ویدئوها
به اشتراک گذاری
به اشتراک گذاشتن در
جاسازی
شروع در
دانلود
موبایل
موبایل
آیفون
اندروید
تماشا در مرورگر موبایل
GO
GO
Prompt
OK
اپلیکیشن
«کد پاسخ سریع» را اسکن کنید یا برای دانلود، سیستم تلفن را به درستی انتخاب کنید
آیفون
اندروید