جزئیات
دانلود Docx
بیشتر بخوانید
اکنون، خبر به روز شده را به شما میگویم. (بله، استاد. متشکریم.) همانطورکه گفتم، امیدوارم اشتباه کرده باشم. امیدوارم اشتباه شنیده باشم. همه را روی یک کاغذ کوچک یادداشت کردم.دفعه قبل را به یاد می آورید، ما در مورد سال ۲۰۲۷ صحبت می کردیم، (بله، استاد.) وقتی در مکاشفه یک نفر، تمام دنیا نشان داده شد که همه جا، خالی از انسان و اشخاص- حیوان و هر فعالیتی بود. به یاد میآورید؟ (بله، استاد.) خب این پدیده، این رویداد منفی- این رویداد وحشتناک، از نوامبر ۲۰۲۷ به بعد شروع میشود، تا نوامبر۲۰۳۱. شروع میشود، تا نوامبر۲۰۳۱. (آه، نه! آه، خدای من! آه خدای من!) اینجا نوشتم: "این امر بشریت را از بین خواهد برد، (وای! آه خدایا!) بنابراین ٪۷۲ مردم دنیا خواهند مُرد. (وای! اوه خدای من! وحشتناکه!) اما آنها به من گفتند: "شما و متشرفین برای مدت طولانی زنده خواهید ماند." (اوه.) آنچه یاد داشت کرده بودم را برای شما خواندم، (بله، استاد.) همانطورکه نوشته شده، و شاید من چیزهایی را توضیح دهم؛ یا شاید نه.خب حالا به خواندن ادامه میدهم. (بله، استاد.) "شیاطین حریص و همه شیاطین خاص بخاطر کارما، مجبور به کُشتن مردم دنیا میشوند." آنچه به من گفتند را نوشتم. همه اینها در گیومه است [نقل قول]، زیرا صحبتهای من نیست. (متوجه ایم، استاد.) نوشته ام ادامه دارد: "از سال ۲۰۲۷ تا چهار سال بعد، تا نوامبر ۲۰۳۱، این دوره چهار ساله برای محو تمام بشریت و همچنین البته اشخاص- حیوان است. (وای! آه خدای عزیز! وحشتناکه!) و از سال ۲۰۲۷ سوپریم مستر تلویزیون صفر خواهد بود." (آه!) شاید ما دیگر نتوانیم کار کنیم، چون ارتباطی نخواهد بود، چون اینترنتی نخواهد بود، چون تمام این سیستم ها خراب و نابود میشوند. (ما از شنیدن آن بسیار متاسفیم، استاد.) من فرصتی نداشتم تا خیلی وارد جزئیات شوم. همه این چیزها به شدت روی قلب من تأثیر گذاشتند. (متوجه ایم، استاد.)اما بعد در این بین، از آنها پرسیدم: "خب شما میگویید که من و افراد متشرف به زندگی خود ادامه خواهیم داد اما ما برای چه زندگی کنیم؟ اگر همه بمیرند، برای چه زندگی کنیم و با چه چیزی زنده بمانیم؟" آنها گفتند: "هر چیزی، هر غذایی که در مزرعه مانده را میتوانید بخورید." (اوه.) این چیزیست که آنها گفتند. و بعد گفتم: "میتوانید ارقام را به من بگویید؟" من هر چه نوشته ام را خواهم خواند. (متوجه ایم. بله، استاد.) ممکن است پیوستگی نداشته باشد، اما قبل از اینکه فراموش کنم، آنرا نوشتم.مثلاً در هند، از آنها پرسیدم چند نفر زنده خواهند ماند؟ در هند، متشرفین زیادی هستند. (بله.) نه فقط [گروه] ما، بلکه از گروه های دیگر مثلا از (رادا سومی ساتسانگ) "بیاس". (بله، استاد.) خب در هند، ۱٫۲۲۳٫۱۴۱ متشرف زنده خواهند ماند. (اوه. وای.) احتمالاً این برای سال ۲۰۲۷ است. و بعد، مثلا در بریتانیا سال ۲۰۲۷، ٪۴۲ از مردم زنده می مانند. (آه خدایا!) اما در ۲۰۳۱ جمعیت انگلستان صفر میشود، (وای.) به جز متشرفین. گفتم: "متشرفین من چطور؟" آنها گفتند، "در بریتانیا، ۱۴۰ نفر از متشرفین زنده می مانند، دوام می آورند." (وای.) و من پرسیدم، "اتحادیه اروپا، اتحادیه اروپا چطور؟" آنها گفتند: "صفر درصد بازمانده. صفر." (وای! شوک برانگیز است! بسیار شوک برانگیز!) بگذارید بخوانم... اوه، در اتحادیه اروپا، در مجموع ۳۰۰ نفر متشرف باقی میمانند. (آه، خدایا.) در تایوان (فورموسا) ۹۳۲۱ نفر زنده میمانند، شامل متشرفین، گمان میکنم. یا شاید فقط متشرفین. گفتگویمان بسیار سریع بود. (متوجه ایم، بله، استاد.) مجبور بودم یادداشت کنم بدون اینکه زمانی برای سؤالات بیشتر داشته باشم.انگلستان در سال ۲۰۳۱، آیا اینرا گفتم؟ "محو میشود." "چند نفر بازمانده؟" پرسیدم. "چند نفر بازمانده اند؟" گفتند: "صفر." "و متشرفین چطور؟" گفتند: "زنده میمانند. برخی زنده می مانند." گفتم: "چطور؟ حتی اگر مثلا یک بمب اتم یا هر چیزی منفجر شود، چگونه همه اینطور میمیرند؟" آنها بمن گفتند: "شیاطین حریص و شیاطین دیگر مردم را با سلاحهای سمِ کارمایی خفه میکنند، بعد آنها محو و ناپدید میشوند." (آه خدای من!) فرصتی نداشتم که بپرسم چه نوع سمِ کارمایی. من مدام می پرسیدم، اما بعد از آن جوابی به من ندادند.صفحه بعد، اگر آن را اینجا داشته باشم. این چیز دیگری است. چیزی درباره پادشاه چارلز سوم. نمیخواهم دربارهاش حرف بزنم. (بسیار خب، استاد. بله، استاد.) مناسب نیست، دربارۀ زندگی اوست. یک چیزی اینجاست: "جنگ جهانی در پایان سال آغاز خواهد شد." (آه خدای من.) این چیزی است که قرار است رخ دهد. (ما امیدواریم که رخ ندهد!)"جهان، بدون انسان در سال ۲۰۴۷. (وای! این شوکه کننده است!) شما و شاگردان در سال ۲۰۴۷ در صلح، شادی و رستگاری خواهید بود." (وای.) نمیدانم چگونه شاد خواهم بود، حتی با رستگار بودن یا نبودن. بسیار خب، همین بود. یکی دیگر، دربارۀ چیزهای دیگر است، که در این حین گفته شدند. نمیخواهم در مورد آن صحبت کنم. (متوجه ایم، استاد.) مربوط به خانواده سلطنتی است. نمیخوام دربارهاش حرف بزنم. بسیار خب، همین بود.کم و بیش همین بود. آن را خلاصه کردم. وقتی در کنفرانس با آنها صحبت میکردیم، زمان بیشتری طول کشید. (بله، استاد. متوجه ایم.) همه اینها فقط حرف آنها نیست، بلکه سؤالات من در این بین هست که آنها را حذف کردم؛ چون میخواستم آنچه را که آنها میگویند سریع بنویسم، نه آنچه که من میپرسم. (بله، استاد.) آنچه آنها گفتند، بهاندازه کافی واضح است، بدون شنیدن سؤال من. اینها همه پاسخها هستند. (متوجه ایم، استاد. بله، استاد.) و میخواهم همه دعا کنند که اشتباه شنیده باشم. (بله، امیدواریم.) اما من اشتباه نکردم. این را میدانم. و موضوع این است که ما همچنان در حال مبارزه و مذاکره با طرف منفی هستیم تا به نتیجه بهتری برسیم. اما این همه چیزیست که قرار است اتفاق بیفتد، اگر ما در مذاکره یا مبادله چیزی، شکست بخوریم. (بله، استاد. متوجه ایم، استاد.) چون کارما خیلی عظیم است.بهرحال هر بار، کارما همیشه بزرگتر از آن بوده که هر استادی به تنهایی بتواند به آن رسیدگی کند. اغلب، حتی اگر آنها از دنیا بروند، در نهایت بخاطر دیگران فداکاری میکنند، آنها فقط میتوانند شاگردان و برخی از پیروان یا اقوام و دوستان و تا ۹ نسلشان را نجات دهند. (متوجه ایم، استاد.) هیچکس نمیتواند کل کارمای جهان را بگیرد. ازاینرو، ما همیشه جنگ، قحطی، پاندمی و همۀ اینها را خواهیم داشت. که این روزها انگار بیش از هر زمان دیگریست. ما بیماریهای مُسری مختلفی داریم و پاندمی هر روز کشندهتر میشود. و نه تنها این، بسیاری از بیماریهای مختلف در سراسر دنیا هستند که امروزه هنوز دانشمندان و محققان پزشکی را سر درگم میکند. (بله، استاد.)و همه جا زلزله و طوفان است. همین حالا در ترکیه و سوریه زلزلهای داشتیم که بیش از ۴۶ هزار نفر را کشته و هنوز بسیاری مفقود هستند. (بله، استاد.)و حتی نیوزیلند هم بهتازگی زلزلهای را تجربه کرده است. شنیدهاید. میدانید، درسته؟ (بله، استاد. بله.) پس همین جا متوقف نخواهد شد. (آه! متوجه ایم، استاد.) اینطور نیست که ما ساعیانه کمک نکنیم؛ بلکه آن فقط باید اتفاق بیفتد. (متوجه ایم، استاد.) و هسته زمین از چرخش باز ایستاده. (وای!) و میدان مغناطیسی آسیب دیده است. (آه!) و خورشید شراره پخش میکند. و اگر خوب بهخاطر داشته باشم یک شهاب سنگ، جایی در تگزاس به زمین اصابت کرده. (وای. بله، استاد.) و بسیاری بیماریهای دیگر. قبلا آنفلوآنزای پرندگان روی انسان تأثیر چندانی نداشت. ولی امروزه انسان را بیشتر از همیشه تحتتأثیر قرار میدهد. و با انسانهایی میجنگند که اشخاص- مرغ را برای غذا پرورش میدهند. (بله، استاد.) خیلی چیزهای دیگر هم هست که یادم نمیآید. میتوانید در اینترنت ببینید که این روزها همه جای دنیای ما شبیه یک میدان کشتار است، همه جا. (بله، استاد.) کودکان، افراد مسن و حتی افراد سالم را می کشد.پس به همین دلیل فکر کردم که باید این را به مردم بگویم، هرچند برای مدت طولانی درنگ کردم. و با اینکه قبلاً سعی کرده بودم بگویم، مدام برایم دردسر ایجاد میکرد. گویا بهشت نمیخواهد که انسانها آماده باشند. اما من میخواهم آنها بدانند. حتی اگر مرا باور ندارند، حداقل مطلع باشند و می توانند تصمیم بگیرند آماده باشند، توبه کنند یا نکنند، که تا حد امکان تعداد بیشتری نجات یابند. (بله، استاد. ممنونیم، استاد.) اما قلبم پُر از درد است و خوب استراحت نمی کنم. کلافه ام. هر وقت نیاز به استراحت دارم، حتی نمیتوانم استراحت کنم. بدون نوشیدن چای یا قهوه هم بی قرار هستم. (آه، ای وای.) و کار زیاد هم داریم. (متوجه ایم.) و بسیاری از موانع مانند: قطعی اینترنت، مشکل اینترنت، قطعی تلفن و انواع چیزهایی که باید بهتنهایی به آنها رسیدگی کنم. (آه! وای!) برای من به تنهایی، رسیدگی به همه چیز آسان نیست. (متوجه ایم، استاد.)