"بودیساتواها و راهبان پاک که در جاده های بیرون شهر راه میروند، حتی بر روی علفهای زنده قدم نمیگذارند، چه برسد به اینکه آنها را از ریشه بکنند. پس چگونه خوردن گوشت و خون موجودات دیگر با حرص و ولعِ، میتواند شفقت باشد؟ راهبانی که ابریشم مشرقی نمی پوشند، چه کلفت یا ظریف؛ کسانیکه کفش یا چکمه چرمی نمی پوشند، یا از هیچ خزی استفاده نمیکنند یا از پَر هیچ پرندهای از کشور خودمان؛ و کسانیکه شیر، کشک یا روغن حیوانی استفاده نمیکنند، آنها براستی خود را از دنیا آزاد کردهاند. زمانیکه بدهیهای زندگيهای گذشته شان را پرداخت کنند، آنها ديگر در این سه دنیا نخواهند بود. چرا؟ پوشیدن اعضای بدن یک موجود به معنای درگیر کردن کارمای خود با آن موجود است، همانطور که مردم با خوردن سبزیجات و غلات به این زمین متصل شدهاند. من میتوانم تأیید کنم که کسی که نه گوشت موجودات دیگر را میخورد و نه هیچ قسمتی از بدن موجودات دیگر را میپوشد و حتی به خوردن یا پوشیدنِ این چیزها فکر نمیکند، کسی است که به رستگاری خواهد رسید. آنچه من گفتهام چیزی است که بوداها آموزش میدهند. «مارا»، شیطان، چیز دیگری را آموزش میدهد". ~ سورانگاما سوترا
اما حتی اگر این کار را انجام دهید – همه چیزهایی را که بودا ذکر کرده را رها کنید و یک وگان خالص واقعی شوید و حتی فقط یک وعده غذا در روز بخورید – اگر قلب شما واقعاً در آموزه بودا ریشه نداشته باشد، شما هیچ هستید و همچنین توسط شیاطین تسخیر خواهید شد. و سپس لاف میزنید، خودنمایی میکنید، و می گذارید که مردم فکر کنند که شما شخص بزرگی هستید، شما یک قدیس یا چیزی هستید. نه، نه. اینطور نیست، اینطور نیست، خواهش میکنم. همه بوداها، همه بهشتها، خدایان، از قلب شما آگاهند. پس، مراقب باشید که قلب تان پاک باشد. مهم نیست که در بیرون چه کارهای نمایشی و رنگارنگی انجام میدهید، یا هرکاری که انجام میدهید تا مردم شما را ببینند و تحسینتان کنند، ولی شما عمیقترین و سنگینترین کارمای ممکن در کل کائنات را ایجاد میکنید.و اگر برای انجام همه این کارها، باعث شوید تا مردم فکر کنند که شما یک بودا هستید پس... اوه، خدای من. اوه، خواهش میکنم، امیدوارم خدا کمکتان کند. خواهش میکنم،امیدوارم جهنم به شما امان دهد. این تنها چیزی است که می توانم بگویم. فکر میکنید که شما تنها در این دنیا زندگی میکنید و هیچکس شما را نمیشناسد – و نمیداند جاهطلبی عمیقتان چیست، برنامه پنهانیتان برای فریب دادن مردم چیست؟ اوه، خدا میداند! همه بوداها میدانند، همه اساتید، بودیساتواها میدانند، و خود شما میدانید. آن مهم است.یکبار کسی میخواست به یک صاحب مقام بسیار پاک رشوه دهد و او آن را نپذیرفت. بعد، رشوهدهنده گفت: "خب، چرا نگرانی؟ من چیزی نمیگویم و این در تاریکیشب است. هیچکس نمیفهمد." بعد او به رشوهدهنده گفت: "تو میدانی. من میدانم. چطور میتوانی بگویی هیچکس نمیفهمد؟" میبینید؟انسان پاک حقیقی باید خودش را بشناسد. این در قلب شما است. شما نمیتوانید در این دنیا تئاتر بازی کنید. شما نمیتوانید با انجام دادن یا پوشیدن هر چیزی یا گفتن هر چیزی، یا لبخند شیرین زدن به هر شکلی، خودتان را مورد توجه قرار دهید، فقط برای اینکه مردم را به گمراه کنید تا به شما ایمان بیاورند، شما را بپرستند برای منیت خودتان، برای منفعت خودتان به هر طریقی که میخواهید. این برایتان بسیار بد است. من به همه شما هشدار میدهم، هیچکاری شبیه به آن را انجام ندهید. فقط در سکوت تمرین معنوی کنید. شما میدانید که آن را دارید و این مهم است. همیشه خدا و همه قدیسین و فرزانگان را به یاد داشته باشید و بینهایت از "آنها" تشکر کنید. هر زمان که [آنها را] به یاد میآورید، چند ثانیه، یک دقیقه را صرف کنید، تا از آنها تشکر کنید، قدردانی کنید برای هر آنچه در این دنیا و بهعلاوه در قلمرومعنوی میتوانید بهدست آورید. این تمام کاری است که باید انجام دهید.اگر نمیخواهید به من کمک کنید تا دنیا را نجات دهم، پس من هم شما را مجبور نمیکنم. اما اگر کاری انجام می دهید، کارهای کوچکی مانند بیرون رفتن و دادن بروشور به مردم یا بردن یک وعده غذایی وگان برای کسی، این کار زیادی نیست. درمورد آن لاف نزنید. حتی افراد بیرون [انجمنمان] که به اصطلاح شاگرد من نیستند، داوطلبانه برای کمک به سازمانهای مختلف بیرون میروند و از پول خود - عرق و اشک خودشان - برای کمک استفاده میکنند؛ و نیز از کمکهای مالی خود، یا وقت خود، از وقت گرانبهای خود استفاده میکنند. و هیچکس آنها را ستایش نمیکند یا از این قبیل. حتی در تلویزیون هم حضور ندارند. بسیاری از قهرمانان گمنام کارهای برجسته ای میکنند. آنها نه فقط داوطلبانه بلکه در زندگی روزمره کمک زیادی میکنند. حتی همین مراقبت از خانوادههایشان هم، کار سختی است. و تعامل با همکاران و رئیس در محل کار فقط برای گذراندن زندگی، کار سختی است.پس اگر شما، کسانی که به اصطلاح به من ایمان دارید، بیرون بروید و کار کوچکی انجام دهید یا به نوعی به سوپریم مستر تلویزیون کمک کنید، فکر نکنید که این کار بزرگی است. خب، میدانم که اکثر شما اینگونه نیستید. اینرا میگویم احیاناً اگر اتفاق افتاد. زیرا شما مدیتیشن میکنید. شما مکاشفه درونی خودتان را از بهشتها و زمین دارید، و در مورد کارما، در مورد عواقب اعمال بدتان چیزهای زیادی میدانید. اگر واقعاً تمرین می کنید، این را میدانید، پس هیچ کار احمقانه ای انجام نمیدهید.اینرا فقط میگویم اگر احیاناً هر یک از شما که هنوز در سطح پایینی هستید، در این نوع دام بیفتید. کسانی که در این دام افتاده اند، توسط شیاطین و ارواح حریص برده شده اند، من همه آنها را میشناسم. اما من نمیتوانم کار زیادی برای آن انجام دهم. این انتخاب آنهاست. و با وجود اینکه برای آنها متاسفم، شاید این همان چیزی است که میخواهند. اگر کارما آنها را به این سمت هدایت کند و آنها با این نوع باقی بمانند، پس این انتخاب آنهاست. من نمیتوانم کار زیادی برای آن انجام دهم. من فقط برای آنها گریه میکنم، نگران آنها و آخرت وحشتناک شان هستم. اما من نمیتوانم کار زیادی انجام دهم.حتی خدا به همه انسانها اجازه میدهد که اراده آزاد داشته باشند. من کی هستم که جلوی کسی را بگیرم؟ ضمناً وقت کافی ندارم. و حتی نمیتوانم از یک خانه به خانه دیگر بروم تا به آنها بگویم: "اوه، شما نباید اینکار و آنکار را انجام دهید. این کارمای بدی برای شما دارد. جهنم در انتظار شماست." من نمیتوانم این کار را انجام دهم. پس مواظب خودتان باشید. کسانی که هنوز به من ایمان دارند، لطفاً مواظب خودتان باشید. متواضع باشید، شکرگزار باشید، در تمرین خود کوشا باشید و اگر میتوانید، هر زمان که میتوانید با دیگران خوب باشید.از زمانی که شما از من پیروی میکنید و از من تشرف گرفتید، هرگز از شما چیزی نخواسته ام. شما دور هم جمع میشوید و خودتان کارها را انجام میدهید. و حتی اگر برای انجام کارهای سوپریم مسترتلوزیون به من کمک نکنید، من هم چیزی نمیگویم. هرگز شما را به خاطر این سرزنش نمیکنم. حداقل شما وگان هستید؛ حداقل مدیتیشن انجام میدهید، هر از گاهی؛ حداقل به کسی آسیب نمیرسانید- بخاطر همین هم من سپاسگزار شما هستم. خدا را شکر. پس نگران نباشید. آنچه میتوانید انجام دهید. فقط درمورد آن فخرفروشی نکنید. خیلی به آن افتخار نکنید. اگر بیش از حد مغرور باشید، اجرتان را از دست خواهید داد، زیرا آن منیت است که فکر میکند: "من این کار را میکنم، من آن کار را میکنم." از منیت دور شوید. سپس تمام گناهان یا «کارما» نیز، شما را رها خواهند کرد.باشد که همگی برکت فراوان داشته باشید. باشد که خداوند دربهای رحمت را باز کند و به شما قدرت و خرد بیشتر و شفقت بیشتری عطا کند تا به زندگی کوتاهی که در این کره خاکی داریم، ادامه دهید. و حتی ممکن است ناگهان این زندگی تمام شود. شما این را میدانید. ارزشِ وقت گرانبها و اقبال بسیارخوب خود را بدانید که یک متد معنوی خوبی، مثل متد کوان یین را، دریافت کرده اید. هیچ چیز دیگری نباید اصلاً مهم باشد.بسیارخب. خدایا از تو سپاسگزارم. سپاسگزارم از همه استادان، بوداها، بودیساتواها، قدیسان، فرزانگان و همه موجودات شریف و خوبی که خواست خدا را انجام میدهند، برای کمک به دیگران در این سیاره، همه موجودات روی این سیاره - موجودات با ادراک یا بدون ادراک. من تا ابد مدیون خداوند متعال هستم. و از شما تشکر میکنم، از همه شما. باشد که همگی متبرک باشید. باشد که همه شما دوست داشته شوید، آن را احساس کنید و آن را تمرین کنید. آمین.Photo Caption: "حالا، بگین وگان-چیییز! ... تا یک عکس یادگاری بگیریم!"بودا یا مسیحی که منتظرش بوده ایم اکنون اینجاست ، قسمت ۸ از ۸
2024-07-22
جزئیات
دانلود Docx
بیشتر بخوانید
بهمین دلیل من کسب و کار دارم: برای مراقبت از راهبانم، و برای هر هزینهای که دارم. فعلا، هزینههایم خیلی کم است چون روزی یک بار غذا میخورم. یا هرازگاهی شاید سوپ (وگان) یا چیزی ساده. اما اکثراً فقط همان است. خوردن یکبار در روز، حس سیری میدهد و به اندازه کافی خوب است. و اگر در غروب کمی احساس گرسنگی کنید، فقط کمی آب، آب گرم یا آب سرد بنوشید- بسته به آب و هوا، یا بسته به میل شما دارد- و آنگاه اوکی خواهید بود. آن حس زودگذر است. شاید برای چند ثانیه احساس گرسنگی کنید، و بعد مشغول هستید، کار دیگری انجام میدهید - میروید مدیتیشن میکنید، برای تشکر از خدا، بوداها و استادان سجده میکنید، بعد دیگر اصلا حس گرسنگی ندارید – گرسنگی فقط توهم است، حقیقتا.اگر به من اجازه داده میشد که بدون غذا زندگی کنم، بلافاصله این کار را میکردم؛ حتی اینطوری بهتر میشد. دردسر کمتری بود، زحمت کمتری داشت. آزادتر خواهید بود. وقتی که من هواخوار بودم، خیلی احساس آزادی داشتم. گویی روی هوا راه میرفتم. اما من تمام وقت در معبد کار میکردم. من همان کارهایی را انجام میدادم که زمانی که غذا میخوردم، انجامشان میدادم. رئیس معبد، خداوند روحش را برکت دهد، نگران من بود. او گفت: "تو اصلاً غذا نمیخوری. چرا هنوز کار می کنی؟ حالت خوب است؟" من گفتم: "حالم خوب است. هرگز بهتر از این نبودهام. "مسئله این است که من دیگر مجاز به انجام آن نیستم، چون باید با این طرف جامعه - صنایع غذایی و صنایع مرتبط با آن، قرابت بیشتری داشته باشم. اما نه با صنعتِ گوشت (اشخاص-حیوان)! گوشت، ماهی، تخممرغ، شیر و چیزهای مرتبط، اصلاً و ابداً! حتی بودا این را گفته است؛ نگویید که من دارم دستور میدهم یا چنین چیزی. بودا گفت: "هرکسی گوشت بخورد، شاگرد من نیست. "او این را در سوترای لانکاواتارا گفته است – خودتان بروید ببینید. و او این نوع افراد را تحسین میکنید: کسانی که پَر استفاده نمی کنند؛ کسانیکه خز استفاده نمی کند؛ کسانیکه حتی چکمهٔ چرمی استفاده نمیکنند؛ کسانیکه شیر استفاده نمیکنند؛ کسانیکه از هیچ شخص-حیوانی، چیزی نمی گیرد. و آن شخص آزاد [رستگار] است؛ به برکت کلام بودا رستگار میشود؛ او خواهد شد.